اشارات و تنبیهات

اشارات و تنبیهات
آخرین مطالب
آخرین نظرات

یک کاسه کردن همه چیز

سه شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۱۷ ب.ظ

یکی از منطق های باطلی که در کلام مخالفان فلسفه وجود دارد، یک کاسه کردن همه و تحلیل های خطّی مغرضانه است.

به عنوان مثال در مسئله وحدت وجود تقریرها و قرائت هایی هست که فاصله شان از فاصله آسمان تا زمین بیشتر است.. برخی تلقّی ها و نظرات هرچند در تاریخ، تحت یک عنوان مطرح شده اند اما میانشان فاصله ای است از توحید محض تا کفر محض..


آقای حسن میلانی در جایی نوشته است:

«هیچ تفاوتی بین عرفان‌های نوظهور و باستانی و شرقی و غربی و یونانی و هندی و مصری و اروپائی و مسیحی و یهودی و سرخ‌پوستی و اسلامی و سنی و شیعی جز در مقام ادعاهای واهی و توخالی و ظاهری وجود ندارد»..


 این چه منطقی است؟ چه اشتراکی هست میان «اصالت وجود» ملاصدرا و «اصالت وجود» ژان پل سارترِ اگزیستانسیالیست جز در الفاظ؟! چه اشتراکی هست میان «وحدت وجود» حکمای متألّه شیعه با «وحدت وجود» ماهارشی و یوگاناندا جز در لفظ؟! چگونه می توان عرفان سرخ پوستی، عرفان ذِن و اوشو، عرفان کی یرکگارد، عرفان شبلی و عرفان کابالا را با عرفان ناب شیعی (یعنی عرفان نهج البلاغه، دعای عرفه، صحیفه سجادیه، عرفان میرزا جواد ملکی تبریزی و شاه آبادی و خمینی و بهجت) یکسان دانست؟!

اگر چه اصلِ وحدت وجود، سابقه‌ای طولانی داشته و اصحابِ ادیان و برخی از فلسفه‌های بشری، تلاش می‌کردند که تصویری روشن و صحیح از وحدتِ وجود ارائه دهند و به طور طبیعی، اشتراکاتی نیز در این بین پیدا شده، اما در هر صورت، بین کسی که با وحی الهی محشور بوده و متعبد به دستورات ادیان آسمانی بوده‌ است و کسانی که در دامان وحی الهی و تعلیمات اهل بیت ـ درود خدا بر آنها ـ رشد نکرده اند تفاوت‌های فراوانی هست.

نظرات  (۱۲)

با عرض سلام و تبریک سال نو
اگر می توانید پیغام منو به اقای میلانی برسونید ممنون میشم!
چه عرفان را قبول داشته باشیم و چه نداشته باشیم ،بالاخره یک عده از مردم گرایش به عرفان دارند و اگر علما و حوزه نتونه جایگزینی برای عرفانهای شرقی و غربی به وجود بیاورد مردم گرایش به عرفانهای یهودی ، مسیحی ، هندی ،کابالایی و غیره پیدا می کنند. و ضرر فرهنگی که به جامعه اسلامی می رسه بیش از حد است ! در واقع آقای میلانی هم نوا با غرب و شاید صهینویست شدند که همه عرفانها را یک کاسه می کنند!
به جای مخالفت با عرفان در غنی کردن و بیشتر اسلامی کردن و شیعی کردن آن بپردازند.
سلام
واقعا شما انتظار دارید که امثال آقایان میلانی و هم فکرانشان الفبای عرفان رو متوجه شده اند و بعد آنهارا نیز نقد کرده اند!
خیر
امثال این آقایان از عرفان شاید فقط تعابیری از عرفا را شنیده اند که با منظومه فکریشان مطابق نبوده و بعد عَلم مخالفت با عرفان را بلند کرده اند، غافل از آن که بخواهند کنکاش کنند که این آقای عارف منظورش از این حرف چه بوده و چه مرادی داشته است و چه استدلالی پشت حرفشان بوده.
پاسخ:
بله همینطوره
سلام علیکم.دوست عزیز حتی مسلمانان(منظورم صاحب نظران در اسلام)در وحدت وجود اختلاف نظر دارند چه رسد به غیر آن اما شما آگاه ترید که بعضی از نظرات شیخ اشراق و جناب صدرالمتالهین از ایران باستان نشات می گیرد یا جناب سید احمد علوی و آشنایی ایشان با تورات و انجیل را نمی توان منکر شد وچه بسا مبنا بعض تفکراتشان از آنجا باشد البته این دلیلی بر اشتباه بودن تفکرشان نیست لکن قبول تاثیر متفکران قبلی برآنها چیز غیر قابل انکاری است.در این مورد شباهت قرهنگ ایران وهند قابل توجه است وچه بسا به مطلبی نغز برسیم.البته به قول جنابتان بعض نظرات فقط اشتراک لفظی دارند لکن از نظر معنا از یکدیگر بسیار دورند.
جناب آقای امیر رضا
اگر مبنای فرمایشات شما درست باشد ما دیگر نباید علوم همچون هندسه و ریاضیات را مطالعه کنیم چون خیلی از آنها از یونانیان به ما رسیده است و چون آنها دارای انحراف عقیده بوده اند پس حتما از علوم صادره از ایشان دارای محتویات اینچنین هستند پس ما دیگر ریاضی و هندسه نخوانیم!!!
برادر گرامی امروزه الان خیلی از افراد هستند که استدلالشان برای نخواندن عرفان و فلسفه این است که چون فلسفه و عرفان برآمده از فلان جا و ... است وچون آنها برخیشان دارای انحراف عقیده بودند نبیاد سراغ عرفان و فلسفه بروند
خوب این نشد استدلال ، اگر مبنای ما این باشد باید در خیلی از علوم را باید تخته کرد، دائم بگوییم چون فلان علم برآمده از فلان جاست نباید خواند چون فلان علم ......
برای تنبه بیشتر به حدیث از پیغمبر عظیم الشان اسلام یاد آور می شوم.
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) می فرمایند:اطلبو العلم و ولو بالصین.    یعنی (مسلمانان) علم را بیاموزید، هرچند که در چین باشد . برخی از مفسرین گفتند که چون آن روزگار چین مهد کفر بوده منظور حضرت آن بوده که علم را بیاموزید هرچند که در نزد کافران باشند. یعنی به عبارتی حضرت می فرماید که علم را بیاموزید و مهم نیست که برآمده از کجاست.
امثال آقایان میلانی و نصیری  و... امروز دائم می گویند که فلان علم برآمده از اینجا و انجا هستن پس نباید طرف این علوم رفت خوب آقایان این نمیشود استدلال که... خوب اگر مشکلی علمی وجود دارد بگویید و بعد به نقد آنها بپردازید ... وگر نه اگر ایراد علمی ندارید انقدر مانع این علوم نشوید.

اگر الفاظ مشابه رو بر یک معنا حمل کنی، می‌شود یک مغالطه
اگر مسائل کثیر را در یک صورت مسئله جمع کنی، می شود دو مغالطه
و اگر کار خودت رو توجیه کنی،‌می شود سه تا
و اگر بر مغالطات خود پافشاری کنی،
...!!
سلام علیکم.آقا مجتبی من فلسفه را رد نکردم بلکه خواستم بگویم چه بسا نظر فلسفی یک فرد از دین دیگری بر نظر فردی دیگر از دینی دیگر یا به طور کلی فرهنگی بر فرهنگ دیگر را نمی شود رد نکرد.
لیله الرغائب ...
برای  ، برآورده شدن حاجات شما و همه دوستان در اشارات و تنبیهات براتون شمع روشن کردم . ان شاء الله قبول باشه
جناب امیر رضا بر فرض که فرمایشات شما صحیح باشد.....
آیا به نظر شما اگر کسی خط مشی فکریش خط مشی عقلانی و آن خط مشی عقلانی  که با منطق محکم شده باشد ......
بر روی طرز تفکر این شخص چقدر  فرهنگ های پوچ و بی منطق و خلاف عقل و... می تواند تاثیر گذار باشد .

بله همینطوره ولی خب آقایون تفکیکی ...

والله اعلم.
در باب کیفیت و عمق نقدهای بعض این آقایان همین بس که جدیدا شروع به خواندن بدایه و نهایه علامه کرده اند
سلام چرا بجای اینکه نظراتی را براساس ادعاهای واهی و شنیده ها بدهیم نمیرویم کمی در مورد تاریخ عرفان تحقیق و مطالعه کنیم  قرآن کریم میفرماید و لاتقف ما لیس لک به علم . یکی از بهترین کتب تحقیقی که بسیار زیبا نوشته شده کتاب تفسیر قرآنی و زبان عرفانی اثر پل نویا است که حقیقتا بر روی آن زحمت کشیده توصیه میکنم حتما این کتاب را بخوانید. موفق باشید . یاحق

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی