اشارات و تنبیهات

اشارات و تنبیهات
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام صادق» ثبت شده است

۲۰:۱۹۰۹
خرداد

اگر حیات و جهان بینی عارفانه ی علی نبود

اگر انقلاب خونین حسین نبود

اگر عمق دعاها و مناجات های سجاد نبود

اگر شاگردپروری باقر و کرسیّ درس و بحث صادق نبود

اگر مناظرات عقلانی و آزاداندیشی رضا نبود

اگر ذخیره ی الهی و عنایات پنهان «بقیه الله» نبود

اگر سازمان مخفیانه و مبارزات سیاسی تشیّع نبود

اگر محرّم و فاطمیّه نبود

 

امروز تمام اسلام،

جیش العدل بود و طالبان بود و داعش..

 

پ.ن

اللهمّ صلّ علی فاطمه و أبیها و بعلها و بنیها 

و السرّ المستودع فیها


۰۷:۴۷۰۲
ارديبهشت

آیا وحدت وجود به این معنی است که خدا «مجموعه ی اشیاء» است؟

 

در حکمت متعالیه بحثی هست تحت عنوان «وجود قیّومی و وجود ربطی» که مقدمه ی مهمی در خداشناسی است. طبق فرمایش امام علی علیه السلام ملاک معلولیّت یک شیء، قائم به غیر بودن آن است: «کل قائم فی سواه معلول».. فلاسفه در این مقام از معرفت، خدای متعال را ـ به جهت ربطی بودن اشیاء ـ قیّوم همه ی اشیاء و اشیاء را وجه، ظهور، تجلّی و اسم خدا دانسته اند..

در این فضا ممکن است کسی تصوّر کند که خدا صرفا مجموعه ی همین اشیاء است و قائل به این شود که خدای متعال غیر از این مجموعه چیز دیگری نیست، به همین جهت فلاسفه تصریح می کنند که توحیدِ کامل، جمع بین قیّومیّت خدا نسبت به اشیاء (جمع خدا و اشیاء) و جدا کردن خدا از خلایق (تفرقه ی خدا و اشیاء) است، که در کتب روایی و عرفانی ما تحت عنوان «الجمع بین الجمع و التفرقه» آمده است.

جالب این است که برخی از صوفیان نادان، که شهودشان ناقص و معرفتشان از منابع وحی الهی تهی بوده، گمان کرده اند که خدای متعال چیزی جز مجموعه ی عالَم نیست؛ مرحوم ملاصدرا با عبارات گزنده ای بر این عدّه از افراد خرده می گیرد:

«إنّ بعض الجهلة من المتصوفین المقلّدین الذین لم یحصلوا طریق العلماء العرفاء و لم یبلغوا مقام العرفان، توهّموا ـ لضعف عقولهم و وهن عقیدتهم و غلبة سلطان الوهم على نفوسهم ـ أن لا تحقّقَ بالفعل للذّات الأحدیة.. مجرّدةً عن المظاهر و المجالی، بل المتحقّق هو عالَم الصورة و قواها الروحانیة و الحسیة و الله هو الظاهر المجموع لا بدونه.. و ذلک القول کفر فضیح و زندقة صرفة لا یتفوّه به من له أدنى مرتبة من العلم».

[اسفار اربعه، ج2، ص346]

همچنین اگر کسی تصوّر کند که هرکدام از اشیاء، خدا هستند نیز تصوّری باطل پیدا کرده.. مرحوم ملاهادی سبزواری ذیل قاعده ی معروف «بسیط الحقیقه» چنین می گوید:

«ثمّ من الأوهام العامیه أنّ معنی قولهم هذا (أی: بسیط الحقیقة کل الأشیاء و لیس بشیء منها) إنّ کل شیء هو الله تعالی و هذا وهم شنیع و کفر فضیع».

[تعلیقه بر شواهد الربوبیه، ص464]

ملاهادی می گوید این برداشتی عوامانه از قاعده ی بسیط الحقیقه است که تصوّر کنیم هر شیئی خداست، بلکه این توهّمی شنیع و کفری آشکار است. لسان قاعده می گوید: بسیط الحقیقه، کل اشیاء است نه این که هر شیئی بسیط الحقیقه است! و طبق آن چه گفتیم، بین «بسیط الحقیقه» و «اشیاء» رابطه ی قیّومیت برقرار است نه رابطه ی کل و جزء.

پس: نه خدا «همه ی اشیاء» است، نه «هر کدام از اشیاء» خدایند.. متأسفانه برخی از افراد همین تصوّرات و برداشت های غلط را به عرفا و فلاسفه نسبت می دهند و ظاهرا در زمان خود ملاصدرا نیز چنین افراد نادانی وجود داشته اند، زیرا وی بلافاصله پس از این که جهله ی صوفیه را به جهت داشتن چنین تصوّری تقبیح می کند، این گونه ادامه می دهد: «و نسبةُ هذا الأمر إلی أکابر الصوفیه و روسائهم إفتراء محض و إفک عظیم یتحاشی عنه أسرارهم و ضمائرهم».

یعنی نسبت دادن «همه خدایی» (که برداشت ناقص عده ای از صوفیان نادان و عوام بوده است) به همه ی عرفا و فلاسفه یک إفتراء و تهمت بزرگ است که باطن و سریره ی آن بزرگان از چنین حرف هایی به وحشت می افتد، و به بیان آن مَثَل قدیمی: این نسبت های ناروا و حرف های بی ربط، تن فلاسفه و عرفا را در گور می لرزاند..

 

۰۶:۴۱۲۷
دی

کسانی بین ما هستند که در تعلّق به مناسک دینی از همه جلو افتاده اند، مدعی قرآن و عترت اند، سایت ها و کتاب هایشان با «شرّقا و غرّبا فلن تجدانِ علماً صحیحا ...» و این سنخ احادیث آغاز می­شود، اگر کسی بخواهد با انحرافات دینی و رسوم خرافی مبارزه کند اینها به اسم دفاع از مکتب قرآن و عترت جلویشان می­ایستند، با اهل فلسفه و حکمت درشتی می­کنند و رفتارهای دیگری که می دانید و می دانم.

نتیجه­ی این رویکرد چه بوده است؟ ... این که با همان دریافت های عوامانه تا آخر عمر زندگی کردیم؛ این که هر کس خواست اندیشه های عمیق دینی (که معلّم آن ها اهل بیت علیهم السلام بوده اند) را بیان کند، با قشری گری و ظاهرگرایی او را معزول از اجتماع و منزوی کردیم، این که بدیهی­ترین اقتضائات عصری و شرایط حادّ جهانی را حتی بعد از 35 سال از تشکیل حکومت اسلامی نفهمیدیم، و این که خودمان نفهمیده و نخواسته همگام با دشمنان اهل بیت، به دور کردن مردم از معارف اهل بیت علیهم السلام پرداختیم.

روزی هشام نزد امام صادق علیه السلام نشسته بود که معاویه بن وهب وارد شد. معاویه بن وهب یک سوال اعتقادی از امام صادق پرسید که نشان می داد نگاهش به خدا سطحی و عوامانه است، از سوال او اینگونه بر می­آمد که خیال می­کند مومنان در بهشت خدا را می­بینند! وقتی این سوال را پرسید، حضرت تبسّمی کرد و فرمود: فلانی! چقدر زشت است برای یک مرد! که از او هفتاد هشتاد سال بگذرد، در مُلک خدا زندگی کند و از نعمت­هایش بهره­مند گردد، اما معرفتش به خدا زیاد و عمیق نشود.

 

متن حدیث را بخوانید..