اشارات و تنبیهات

اشارات و تنبیهات
آخرین مطالب
آخرین نظرات

هلاکت شی و فنای آیه

سه شنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۵۴ ب.ظ

[تشکیک از منظر قرآن]

استاد فلسفه مان می فرمود: کسی که معتقد باشد ماهیت در خارج نیست و  در ذهن است هیچ بویی از اصالت وجود نبرده است چرا که ماهیت اساسا در ذهن هم نیست چون ماهیت پوچ است و در هیچ مرتبه ای صاحب اثر نیست.

قرائات مختلفی از حکمت متعالیه وجود دارد ولی همه ی آن ها از پس اثبات وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت بر نمی آیند خواه آنان که قائل به وحدت شخصیه هستند و خواه آنان که با رسوبات ماهوی کثرات را توجیه می کنند. دسته ی اول هیچ محمل برهانی برای کلامشان نمی توانند اقامه کنند لاجرم اثبات آن را منوط به علم دیگری به نام عرفان نظری می دانند و فلسفه را مرحله ی متوسط سلوک علمی انسان می خوانند. ادبیات دقیق و ادق در فلسفه ریشه در همین نگاه دارد که البته این ادبیات از شأن فلسفه به دور است.

قرآن اصل کثرات را می پذیرد ولی نه به نحو استقلالی پس می فرماید: «کل شی هالک الا وجه» و از طرف دیگر قائل به فعل الله است و به آن آیه می گوید. آیه یک مفهوم ذاتا ربطی است چرا که غیر نماست و اثری از خود باقی نمی گذارد و فانی در محکی خود است. غیر نمایی در مفهوم «شی» وجود ندارد پس باطل و پوچ است ولی در مفهوم «آیه» یک معنای ربطی وجود دارد که استقلال را از آن می گیرد و اصطلاحا به آن فنا می گویند و البته هیچ تنافی با صرافت و بساطت  واجب ندارد. این همان  توحید قرآنی است که هم اصل کثرات را می پذیرد که بدیهی است و هم وحدت وجود را که برهانی است و میوه ی اصالت وجود است.

 

پ.ن

1. ابطال تام ماهیت غیر از وحدت شخصیه است فلذا صدرا (رحمه الله علیه) می فرماید: «الماهیه لم تشم رائحه الوجود اصلا و ابدا» و از طرف دیگر قائل به تشکیک است و وحدت شخصیه را به معنای نفی اصل کثرات قبول ندارد.

2. هلاکت غیر از فناست.

نظرات  (۱۳)

۲۹ مرداد ۹۳ ، ۰۶:۳۸ مصطفی رضوانی
سلام بسیار عالی
تفاوت بین هلاکت و فنا چیست؟
پاسخ:
سلام
هلاکت پوچی است ولی فنا ربط است. فنا نفی استقلال است و هلاکت نفی وجود. هلاکت یعنی نیستی ولی فنا یعنی ذوب در وجود مستقل
خود ملاصدرا گویا(طبق اونچه که از استادمون به یاد دارم) می گه ذهن انسان اساسا ماهیت اندیش است
پس ماهیات در ذهن انسان است و اصلا علم به واسطه ی ذهن ماهیت اندیش به وجود آمده!
پاسخ:
اساسا حکایت یعنی بی اثری، فلذا علامه در تقسیم وجود به ذهنی و عینی می فرماید این تقسیم تسامحی است چرا که وجود ذهنی اصلا وجود نیست عنصر بی اثر است، اگر اثر داشت که غیر نما نبود. حاکی نبود.
پس علم که قطعا صاحب اثر است غیر از ماهیت است چون ماهیت مطلقا بی اثر است
اگر خواستید تفصیلا بخونید شرح مبسوط منظومه استاد مطهری ذیل شبهات وجود ذهنی بحث حمل اولی و حمل شایع بخوبی توضیح دادند. البته علامه بیان دقیق تری هم دارند که مؤخر از کلام شهید است
سلام علیکم
شهادت حضرت امام صادق(سلام الله علیه) بر شما تسلیت
تشکر از مطلب مفیدتان
حضرت علامه تعبیر لطیفی از صدرا و تحول و ترقی نظراتش دارند.
می فرمایند:
صدرا "فلسفی الحدوث است و عرفانی البقاء"
و الحق هم همین است.

در خصوص بند آخر سخنانتان هم از واضحات است که صدرا از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی مد نظر عرفا رسید.
که گرچه وحدت شخصی عرفا ارتباطی با نفی مطلق ماسوا ندارد.

التماس دعا
پاسخ:
اگر منظور از وحدت شخصی همان که مرقوم داشتید باشد بله
نکته ی حقیر بیشتر مربوط به کتبی مثل رحیق مختوم بود
سلام
آیه کل شی ء هالک الا وجه الله اشاره به این معنا دارد که همه چیز هالک و نابود شدنی است الا وجه الله . همین وجه الله اشاره به تعینی از خداوند متعال به نام وجه الله دارد که حقیقتش محمد وال محمد علیهم السلام میباشد .ولی عرفا وجه الله را ذات الهی تعبیر میکنند اما از ظاهر آیه این معنا برداشت نمیشود . گویا بقا و فنا هم به ذات اقدس الهی راه ندارد و او فوق این حوادث است . آیا استفاده از این آیه در اثبات فناء فی الله درست میباشد در حالی که آیه سعی در اثبات بقای محمد وال محمد صلوات الله علیهم دارد . 

سلام

سه مطلب مهم و جدید در وبلاگ شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی:
http://ebnearabi.blog.ir/

احسنت

ممکنات بما هو ممکنات همان تعبیر عارف جامی است:

کل ما فی الکون وهم او خیال

او عکوس فی المرایا او ظلال

سلام علیکم

عیدتون مبارک

در کلبه وبلاگ مان لینک شدید ...


یاعلی
سلام و سپاس
عالی بود. استفاده کردم.
سلام
به کلبه ی شعرم دعوتی...
با سلام 
دو سوال:
اول اینکه این مسئله که گفتید علامه مسامحة بحث ماهیت ذهنی و خارجی را بیان کرده آدرسش رو میتونید بگید چون من هم این رو اساتید شنیده بودم اما آدرسی پیدا نکردم.
دوم اینکه نام اون استادی که این نکته رو گفته بودن چی بود؟
با تشکر
پاسخ:
سلام
منظور از مسامحه این است که علامه تقسیم وجود به وجود خارجی و وجود ذهنی را قبول ندارند چرا که وجود ذهنی را همان ماهیت پوچ می دانند و قطعا او نمی تواند قسم وجود باشد
این مطلب از کتاب بدایه الحکمه هم استفاده می شود آنجا که ایشان اطلاق وجود را به ذهنی تعبیر به یسمی می کنند
البته اگر منظور از وجود ذهنی وجود فی الذهن باشد یعنی همان حقیقتی که کیف نفسانیست و ربطی به حیث علم حصولی و ماهیت ندارد تقسیم درست می شود،
پس هرجا بحث از حکایت و ماهیت بود وجود و اثر نخواهیم داشت و هرجا بحث از اثر ـکیف نفسانی ـ باشد دیگر اسم از ماهیت و علم حصولی نخواهد بود
این نکته تقریبا در همه ی کتب فلسفی علامه هست و تصریحاتی در باب وجود ذهنی هست بشرط این که دقیق مطالعه شود.
این جمله از حجت الاسلام استاد فرحانی است
ایشان مدرس نهایه در فیضیه هستند من البته این عبارت را از نوارهای بدایه ایشان در سالها پیش آوردم
آقای فرحانی که در فلسفه بی نظیر هستند هم پدر و هم پسر
البته ظاهرا الان در فیضیه تنها کفایه و خارج اصول میگن
پاسخ:
آیت الله فرحانی چند سال خارج فلسفه هم تدریس می کنند خارج فقه و اصول هم دارند
شیخ علی آقا هم چند سال هم کفایه تدریس میکنند هم نهایه و هم مکاسب
 بنده توفیقی شاگردی ایشون رو داشتم در این چند سال
سلام بنده خیلی به نوار نهایه و کفایه استاد فرهانی دارم چون اصول فقه و الموجز و بدایه ایشون رو گوش دادم اگه دوستان راهنمایی کنن کمک خیلی بزرگی به من میشه.
YouTube, the subisriptcon videos doesn´t go away. After I watch them and go back, their still there. I click them away, but they reappear next time I´m on.It´s really getting on my nerves.. :(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی