این طور که در خاطرم هست علامه جعفری اصالت وجود را قبول نداشتند. قاعدتا نباید میانه ی خوبی هم با حکمت متعالیه داشته باشند.
نظر شما چیست؟
پاسخ:
ممنون لطف دارید
حکمت متعالیه معنای عامّی دارد که میراث فلسفه اسلامی را در بر می گیرد.. اولین کسی که ترکیب حکمت متعالیه را برای فلسفه اش برگزیده، جناب بوعلی بوده است.. البته الان وقتی گفته می شود «حکمت متعالیه» انصراف دارد نسبت به حکمت متعالیه ی صدرا و البته مصداق أتمّ کلمه نیز همین است.
اما حکمت متعالیه ی صدرایی هم یک مسئله یا دومسئله نیست، بلکه مجموع چند ده مسئله ی فلسفی با سازمان و روشی خاص است.. علامه جعفری مثل هر فیلسوف دیگری ممکنه به برخی از این مسائل نقدهایی داشته باشه.. مثل اصالت وجود یا به صورت جدی تر مسئله ی وحدت وجود.. همچنان که علامه طباطبایی به برخی از مسائل مطرح شده از سوی بوعلی نقد وارد کرده.. یا آقای مصباح و آقای فیاضی که در برخی از مسائل مهم حکمت صدرا به مناقشه پرداخته اند..
آن چه مهم است، این است که همه ی این نقدها از پایگاه فلسفه و با زبان فلسفی انجام شده است و چیزی خارج از فلسفه نیست. این است که باعث می شود نقدهای علامه جعفری یا آیت الله مصباح محترم شمرده شوند اما نقدهای خارج از فلسفه محترم شمرده نشوند..
البته در جای خودش می توان بحث کرد که اشکالات علامه جعفری (رضوان الله علیه) به وحدت وجود ناشی از دریافت نادرستی از مسئله بوده و سخنان ایشان از این جهت محل تأمّل اند.
سلام آخه این مساله وحدت وجود که به راحتی اثبات میشه چرا باید اینطور باشه که امثال علامه جعفری به آن نقد وارد کرده باشند. در مقابل وجود عدم است و چون ما یک عدم بیشتر نداریم بنا بر ارتفاع نقیضین یک وجود هم بیشترنداریم! این مساله ساده ایست !این همه چون و چرانداره. اگر مقدوره پاسخ را بفرمایید
پاسخ:
سلام
البته به همین سادگی نیست. آن چه مرقوم کردید، نهایتا به اشتراک معنوی مفهوم وجود منتهی می شود.
با فرض پذیرش وحدت، سوالات و معضلات بسیاری به میان میآید که کسی مثل ملاصدرا، قهرمان اصلی اصالت وجود را میخواهد که با قدم منطقی و لسان برهانی حل و فصلشان کند.
دید انسان محوری که مرحوم علامه جعفری در مطالعات خود پیاده کرده است، واقعا در میان اندیشهورزان و حکمای متاخر ما کم نظیر است. نگاه مستقیم به انسان و سوالات و دغدغههای اساسی بشر باعث شده تا مباحث مطرح شده توسط ایشان، مؤدایی جز اثبات مترقی بودن اسلام در پاسخ به این نیازها و دغدغهها نداشته باشد.
و شاید اگر از همین منظر بخواهیم یه نظریهی "وحدت وجود" بنگریم، آن را خالی از اشکال نخواهیم یافت و العلم عند الله.
قیاسی هم که جناب مجتبی برای بیان سادگی فهم وحدت وجود بیان داشتهاند، احتمالا بیان مختصری است در اثبات اشتراک معنوی مفهوم وجود و نه وحدت شخصی حقیقت وجود...
پاسخ:
سلام
افق های انسان شناسانه ی علامه بسیار قابل استفاده اند.
برادر گرامی سلام علیکم با مطلب «آیت الله بهجت هم تکفیر شد؟!» در خدمتیم. ما را از نظراتتان محروم نفرمایید.
در خصوص علامه جعفری یک نقص بزرگی که در ایشان هست آن است که به طور متمرکز نیامده اند به تعلم یک دستگاه و مکتب فلسفی و نزد استادی به طور مداوم بپردازند. و در زندگینامه ایشان هم هست که هیچ گاه به طور طولانی و متمرکز از هیچ استادی در زمینه فلسفه و عرفان استفاده نکردند. و اصولا به طور مقاطع بسیار کوتاه بوده است. بسیاری از دریافتهای ایشان نیز اصلا محصول مطالعات پراکنده شخصی شان می باشد که از سایر مکاتب داشته اند. و به نظرم به سبب همین عدم تمرکز در یک مکتب ، شاهد نظرات گوناگونی از ایشان هستیم. آنچه بنده از زندگی ایشان دریافتم آن است که تفکیکیان و از جمله جناب کجوری و...ارتباطات زیادی با ایشان داشته اند بالخصوص وقتی در نجف بودند و بنده این را در نظراتشان در ایام جوانی در نقد مکتب صدرا تاثیرگذار می دانم. و اگر واقعا به سان علامه حسن زاده و... ابتدا تمام تلاش و کوشش خود را روی یک مکتب می گذاشتند و به طور مستمر از استادی چیره دست بهره مند می شدند و از این شاخه به آن شاخه نمی رفتند و سپس بعدا به تعلم سایر مکاتب می پرداختند ، در مکتب صدرایی یقینا یک شخص بی بدیلی می شدند گرچه با این وجود ، هم چنان مبانی عمیق و دقیقی دارند. چندی پیش هم بنده یک سخن از جناب استاد وکیلی شنیدم که بسیار تعجب آور بود. می گفتند اصلا تخصص و بیشتر تلاش علامه روی فلسفه هنر بوده تا فلسفه(متافیزیک) و عرفان نظری.
البته حقیر بعید می دانم که ایشان تا آخر عمر بر اعتقادشان در رد اصالت وجود و حتی وحدت وجود مانده باشند. چون اکثر آثاری که بدان استناد می شود تا بیان کنند که علامه از متقدین فلسفه صدرایی است ، آثار دوران جوانی شان است و حقیر حداقل در آثاری که اواخر عمر از ایشان دیدم چیزی در این خصوص ندیدم. در این باره بسیار هم تلاش کردم که با داماد بزرگوارشان استاد صدوقی سها گفت و گویی داشته باشم تا جریان این بیاناتشان را بدانم که نشانی ای از ایشان نیافتم. ببخشید سرتان را در آوردم. التماس دعا
پاسخ:
سلام.. ممنون از نظرتون
علامه به هر حال نکات بسیار بلند و نقاط قابل استفاده ای دارد.. بهترین تعبیر در باب ایشان، همان تعبیر حضرت امام است.. هر چند علامه جعفری هم افق با ملاصدرا نیست اما «ابن سینای زمان» است..
اگر جوانان ما همانقدر که اشعار شاملو و فروغ یا جملات قصار شوپنهاور و دکتر شریعتی و آلبرکامو را به اشتراک می گذارند، با اندیشه های علامه آشنا بودند، جامعه ی ما یک قدم به صلاح نزدیک تر بود.. رضوان خدا بر او باد.
علیکم السلام بیان حقیر ناظر به چرایی اختلاف ایشان با مکتب صدرایی بود. وگرنه حضرت علامه یکی از شخصیتهای مورد علاقه حقیر است و بنده ارادت ویژه ای به ایشان دارم و با کتب و مخصوصا سخنرانی های کمتر کسی چون ایشان مانوس بودم و هستم مخصوصا آنکه تا حدودی هم زبان هستیم ، چنانچه در کامنت فوق هم عرض کردم:«با این وجود ، هم چنان مبانی عمیق و دقیقی دارند» جسارتا البته به گمانم تعبیر «ابن سینای زمان» را حضرت امام(رض) درباره علامه جعفری به کار بردند. و الحق و الانصاف هم سخن حقی است.
حقیقتا مایه ی تاسف است که به جای سخنان این بزرگان، که فی الواقع انسان ساز است ،جوانان بدین گستردگی در فضاهای مجازی به جملات و سخنان افراد فاسدالعقیده و منفوری چون احمد شاملو گرایش پیدا کرده اند.
حتی حقیر افکار و آراء و سخنان علامه جعفری را به مراتب اثربخش تر ، جذابتر و نزدیک تر برای عموم جوانان می دانم تا سخنان علامتین آملی که به نسبت آثار و سخنانشان سنگینتر دشوارتر است.
به هرحال هرگز سخن حقیر پایین آوردن شان و منزلت والای علمی علامه نبوده.ما که باشیم شان ایشان را پایین آوریم؟!!
اعلی الله مقامه
پاسخ:
بله.. درست می فرمایید
نقل از امام بوده است
در کامنت قبلی تان نیز مطلب نامربوطی نبود
و من برداشت بدی از سخنانتان نداشتم
خدا خیرتان بدهد. موفق باشید
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تشکر
استفاده کردیم.
رحمة الله علیه