رابطه فلسفه صدرا با طرح تحول اقتصادی
حسن عباسی میگوید: [من معتقدم فلسفه اسلامی آکنده از التقاط است و نتوانسته نجات بخش باشد. الان که طرح تحول اقتصادی انجام میشود این صدراییها نتوانستند دو صفحه حکمت اقتصادی از دل قرآن دربیاورند. دو صفحه نتوانستند! آقای جوادی آملی بفرما کجاست؟ کو؟] +
عقل بشری دو سنخ مسئله را درک میکند: یک دسته «هستها و نیستها» و یک دسته «بایدها و نبایدها». دستهی اول مجموعهی جهانبینی را میسازند و دستهی دوم مجموعهی ایدئولوژی را. روش کشف و گردآوری این اندیشهها (در هر دو دسته) اگر وحی الهی باشد، به مجموعهی آنها دین (مکتب) گفته می شود که دو بخش است: معارف (اصول دین) و احکام (فروع دین). اما روش داوری در حوزهی معارف، روش عقل برهانی است و در حوزهی احکام، روش عقلایی و استنباط فقهی.
مسائل اقتصادی از جنس بایدها و نبایدها هستند و اگر قرار باشد از قرآن استخراج شوند، این کار باید با زبانشناسی قرآن (اصول فقه شیعه) انجام بگیرد، البته مبادی و مقاصد این مسائل (یعنی وجوه هستیشناختی، انسانشناختی و معرفتشناختی) بر عهدهی فلسفه و نظام جهانبینی توحیدی است.
این فقه جواهری است که برنامهی جامع و عملی ادارهی انسان از گهواره تا گور است. اگر گفته اند فلسفه مادر تمام علوم است به خاطر این است که مبادی و مقاصد آن ها را تأمین می کند، اما وارد «مسائل» آن ها نمی شود، زیرا موضوع فلسفه «موجود بما هو موجود» است و با این حیث نمی تواند وارد تعیّنات ماهوی، عوارض مادّه، قضایای شخصی و یا بایدها و نبایدها بشود. مطالبه ی طرح تحول اقتصادی از فلاسفه صدرایی مطالبه ی به جایی نیست. این کار تنها با کمک حکمای فقیه و فقهای حکیم، که دارای پایگاه حکمت متعالیه و نگاه فقه حکومتی اند و نیز مشاوره ی کارشناسان و موضوع شناسان اقتصادی و سیاسی به انجام می رسد.