معارف، وادی بی چون و چرای عقل است
مخالفین فلسفه که به بهانه تفسیر به رأی، فلسفه را به کلی طرد میکنند، خودشان وقتی به آیه ای برسند که بر خلاف نظریاتشان باشد آن آیه را تأویل میبرند؛ با این تفاوت که حکیم، ظهور آیه را بر اساس برهان منصرف می کند و غیرحکیم همین کار را بدون برهان و صرفا بر اساس دریافت های عوامانه و استبعاداتِ وهم و خیال انجام میدهد. امام خمینی در کتاب آداب الصلوه مینویسد:
[و ممکن است بعضى غفلت از حقیقت حال کنند، و چون از معارف قرآنیّه و دقایق سنن الهیه بىخبرند، بعضى از مطالب این رساله را تفسیر به رأى گمان کنند؛ و این خطاى محض و افتراى فاحش است، زیرا همه یا اکثر آنها موافق براهین عقلیّه یا عرفانیّه مىباشد؛ و چنین امرى تفسیر به رأى نخواهد شد.. ص347].
ایشان روایات مربوط به تفسیر به رأی را به احتمال زیاد راجع به آیاتِ احکام (فروع دین) میداند که دست آراء و عقول از آن کوتاه است و در آنها تنها باید متعبّد بود، اما در معارف (اصول دین) مگر میتوان بدون اعتماد بر عقل برهانی اولی و ضروری به سراغ نقل رفت؟! مهمترین تفاوت عقلگرایان و محدّثین در همین جا نهفته است. امام خمینی می نویسد:
[... باب اثبات صانع و توحید و تقدیس و اثبات معاد و نبوّت، بلکه مطلق معارف، حقّ طلق عقول و از مختصّات آن است. و اگر در کلام بعضى محدثین عالى مقام وارد شده است که در اثبات توحید، اعتماد بر دلیل نقلى است، از غرائب امور بلکه از مصیباتى است که باید به خداى تعالى از آن پناه برد؛ و این کلام محتاج به تهجین و توهین نیست. و الى اللَّه المُشْتَکی]
حدود و ثغور این مسئله موکول به مباحث فنّی است و به بیان امام خمینی «از برادران ایمانى و دوستان روحانى معذرت خواهى میکنم.. و اگر مطلبى در این رساله مطابق مذاق خود ندیدند، بىتأمّل رمى به باطل نکنند؛ زیرا که از براى هر علمى اهلى و براى هر راهى راهنوردى است. رَحِمَ اللَّه امْرَأً عَرَفَ قَدْرَهُ.»
مشروح عبارت امام خمینی در آداب الصلوه ...
[در تفسیر به رأى نیز کلامى است، که شاید آن غیر مربوط به آیات معارف و علوم عقلیّه که موافق موازین برهانیّه است و آیات اخلاقیّه که عقل را در آن مدخلیّت است باشد؛ زیرا که این تفاسیر مطابق با برهان متین عقلى یا اعتبارات واضحه عقلیّه است، که اگر ظاهرى بر خلاف آنها باشد لازم است آن را از آن ظاهر مصروف نمود. مثلًا، در کریمه شریفه وَ جاءَ رَبُّکَ؛ و الرَّحمنُ عَلَى العَرْشِ اسْتَوى که فهم عرفى مخالف با برهان است، ردّ این ظاهر و تفسیر مطابق با برهان تفسیر به رأى نیست و به هیچ وجه ممنوع نخواهد بود.
پس، محتمل است، بلکه مظنون است، که تفسیر به رأى راجع به آیات احکام باشد که دست آرا و عقول از آن کوتاه است، و به صرف تعبّد و انقیاد از خزّان وحى و مهابط ملائکة اللَّه باید اخذ کرد؛ چنانچه اکثر روایات شریفه در این باب در مقابل فقهاء عامّه که دین خدا را با عقول خود و مقایسات مىخواستند بفهمند وارد شده است. و این که در بعضى روایات شریفه است که لَیْسَ شَىءٌ ابْعَدَ مِنْ عُقُولِ الرِّجالِ مِنْ تَفْسیرِ الْقُرآنِ. و هم چنین روایت شریفه که مىفرماید: دینُ اللَّه لا یُصابُ بالْعُقُول، شهادت دهد بر اینکه مقصود از «دین اللَّه» احکام تعبّدیّه دین است؛ و الّا باب اثبات صانع و توحید و تقدیس و اثبات معاد و نبوّت، بلکه مطلق معارف، حقّ طلق عقول و از مختصّات آن است. و اگر در کلام بعضى محدثین عالى مقام وارد شده است که در اثبات توحید اعتماد بر دلیل نقلى است، از غرائب امور بلکه از مصیباتى است که باید به خداى تعالى از آن پناه برد؛ و این کلام محتاج به تهجین و توهین نیست. و الى اللَّه المُشْتَکی]
امام روح الله خمینی، آداب الصلوه، ص200.