اشارات و تنبیهات

اشارات و تنبیهات
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۰۷:۴۷۱۴
دی

در کلام امیرالمومنین علی علیه السلام جملات و فصولی هست که علوم استدلالی دائر بین فلاسفه و متکلمین نیز تا قرن­ها قادر به تفسیر و توجیه آن نبوده­اند، جز به شکل تأویل و برگرداندن کلام (چه برسد به عامّه­ی اصحاب و بزرگان صدر اسلام یا عقول بسیط و اذهان مشوب به وهم و خیالِ عوام). تا این که در قرون اخیر بعضی از علماء توانستند برخی از این گره ها را باز کنند و به کشف لایه های پنهان این سخنان بپردازند. و این از ثمرات و برکات حکمت متعالیه بوده است. مانند این سخنان:

  • کمال توحید، نفی صفات است.
  • هیچ عقلی به خدا احاطه پیدا نمی­کند.
  • وحدت خدا، وحدت عددی نیست.
  • خدا، دلیل خودش است و با غیر از خود شناخته نمی شود.
  • همه ما سوی الله با او شناخته می­شوند.

این سخنان، به هیچ وجه گزاف و بی­ضابطه نیستند و حاکی از یک جهان­بینی عمیق عقلانی و فراعقلانی­اند. اما عموم متدیّنین، به جای تعمق در این سخنان، به عقائد ظنّی و وهمی خویش اکتفاء کرده­اند..

 

علامه طباطبایی، کتاب انسان و عقیده، ص302.

۰۰:۰۰۱۱
دی

روش بحث جدلی مبتنی بر تسالم و پذیرش اصول موضوعه است اما روش برهانی بر پایه ی کنارگذاشتن مسلّمات و فاصله گرفتن از هرگونه پیش فرض (جمیع معلومات تقلیدی، عادات و سنن، انفعالات، احساسات، تخیلات و...) است. اگر انسان از همه­ی اینها رها شود، وقتی نفس او به بدیهیات توجه پیدا کرد، هیچ چیزی نمی­تواند در او تصرف کند. با این شرایط، ما استنتاج را از معلومات نظری خود شروع می­کنیم و پله پله به عقب می­رویم تا جایی که به بدیهی برسیم. و این در صورتی حاصل می­شود که انسان ملتزم به سیر علمی و طی کردن مراحل به ترتیب و تدریج باشد، و از سابق به لاحق عبور کند، بدون این که حلقه ای مفقود شود. در غیر این صورت، روش بحث، یک روش جدلی و مبتنی بر فرضیات و مسلّمات خواهد بود.

1. نقطه­ی آغاز تفکر، بدیهیات و قضایای ضروری است.

2. گزاره­ها به صورت ترتیبی اند و لاحق، متوقف بر سابق است.

3. آغاز نکردن از بدیهیات، یا مفقود شدن یک حلقه، بحث را جدلی خواهد کرد.


مشروح عبارت علامه طباطبایی را بخوانید:

۰۰:۰۰۱۰
دی

تقلید کورکورانه همواره مذموم است (+) حتی از اهل بیت علیهم السلام. از کسی که به ظاهر سخنان اهل بیت تمسک می کند و لبّ و مغز و روح سخنان ایشان را در نمی یابد باید ترسید. خیلی هم باید ترسید. کسی که در اطاعت از علی به ظواهر ظنی تمسک می کند و به حدی جمود به خرج می دهد که عقل به کلی مطرود و برکنار می شود، چرخش روزگار او را به گونه ای زیر و رو می کند که فردا بر روی همین علی شمشیر خواهد کشید. ویژگی کسانی مثل سلمان، مقداد و ابوذر این بود که شخصیت هایی عقلانی، اصولی و اصول شناس بودند.


کلامی از مرحوم علامه شعرانی را در ادامه بخوانید..